شهدا سال 62 -زندگینامه مفقودالاثر ناصر آسمند
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقودالاثر ناصر آسمند »
هر گاه نسیمی ازسمت بهشت میوزد، در انتظار ورود پرستویی که هنوز در فکر تنهایی ماست مینشینیم. سال 1339 در دامن خانوادهای مؤمن در روستای قلعه عجم از توابع آباده طشک چشمان پر فروغش را به روی دنیا گشود. به امید روزی که یار و ناصر پدر و دیناش باشد، نام اورا ناصر نهادند. در محیط باصفای روستا و کنار پدر و مادر،دوران طفولیت را با شادابی سپری کرد. شش ساله بود که همراه همسالان خود راهی مدرسه ابتدایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقودالاثر ناصر آسمند »
هر گاه نسیمی ازسمت بهشت میوزد، در انتظار ورود پرستویی که هنوز در فکر تنهایی ماست مینشینیم. سال 1339 در دامن خانوادهای مؤمن در روستای قلعه عجم از توابع آباده طشک چشمان پر فروغش را به روی دنیا گشود. به امید روزی که یار و ناصر پدر و دیناش باشد، نام اورا ناصر نهادند. در محیط باصفای روستا و کنار پدر و مادر،دوران طفولیت را با شادابی سپری کرد. شش ساله بود که همراه همسالان خود راهی مدرسه ابتدایی...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حمید داوودی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حميد داوودي »
بسم الله الرحمن الرحیم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما به خدا ایمان آوردیم رهاشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند ( سوره عنکبوت، آیه 2 ) امام ما گفت: «اگر ما بکشیم پیروزیم و اگر کشته هم بشویم پیروزیم» پس من هم حتماً پیروز شدهام. ما باید راه امامانمان و پیشوایانمان را ادامه دهیم. ای مادر تنها خواهشی که دارم از تو برای من گریه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حميد داوودي »
بسم الله الرحمن الرحیم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما به خدا ایمان آوردیم رهاشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند ( سوره عنکبوت، آیه 2 ) امام ما گفت: «اگر ما بکشیم پیروزیم و اگر کشته هم بشویم پیروزیم» پس من هم حتماً پیروز شدهام. ما باید راه امامانمان و پیشوایانمان را ادامه دهیم. ای مادر تنها خواهشی که دارم از تو برای من گریه...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید رمضان خورشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد رمضان خورشيدي »
بسم الله الرحمن الرحیم بنده [اینجانب] رمضان خورشیدی، ساکن نیریز فارس، بخش پشتکوه مشکان، در مورد شهادت، اگر نصیبم شود، با شما چند کلمهای گفتگو دارم: امیدوارم که این عراقیها را به درک واصل کنم و بعد شهید شوم. من نمیتوانم ببینم که برادرانم در جبهههای سوسنگرد و جنوب کشور بجنگند و شهید و مجروح شوند، ولی من در اینجا بنشینم و کار دیگری انجام دهم. هدفم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی ایران و محکم شدن [پایههای] انقلاب اسلامی و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد رمضان خورشيدي »
بسم الله الرحمن الرحیم بنده [اینجانب] رمضان خورشیدی، ساکن نیریز فارس، بخش پشتکوه مشکان، در مورد شهادت، اگر نصیبم شود، با شما چند کلمهای گفتگو دارم: امیدوارم که این عراقیها را به درک واصل کنم و بعد شهید شوم. من نمیتوانم ببینم که برادرانم در جبهههای سوسنگرد و جنوب کشور بجنگند و شهید و مجروح شوند، ولی من در اینجا بنشینم و کار دیگری انجام دهم. هدفم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی ایران و محکم شدن [پایههای] انقلاب اسلامی و...
شهدا سال 64 -خاطراتی از شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
خاطرهای از پدر شهید: در عملیات خیبر، غلامرضا 15 ساله بود و ایشان را به جبهه اعزام نمیکردند. وی کارت عضویت اینجانب (کارت طرح لبیک) را برمیدارد و عکس خودش را روی آن میچسباند. اما مسئولین متوجه می شوند و از اعزام او جلوگیری میکنند. خاطرهای از مادر شهید: آخرین باری که به مرخصی آمده بود صورتش را بوسیدم، با توجه به احساسات مادری، گریه کردم و گفتم: غلامرضا، تو را به خدا و امام زمان(عج) میسپارم. او هم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
خاطرهای از پدر شهید: در عملیات خیبر، غلامرضا 15 ساله بود و ایشان را به جبهه اعزام نمیکردند. وی کارت عضویت اینجانب (کارت طرح لبیک) را برمیدارد و عکس خودش را روی آن میچسباند. اما مسئولین متوجه می شوند و از اعزام او جلوگیری میکنند. خاطرهای از مادر شهید: آخرین باری که به مرخصی آمده بود صورتش را بوسیدم، با توجه به احساسات مادری، گریه کردم و گفتم: غلامرضا، تو را به خدا و امام زمان(عج) میسپارم. او هم...
شهدا سال 62 -زندگینامه مفقودالاثر درویشعلی اسماعیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقودالاثر درويشعلي اسماعيلي »
در سال تولد انقلاب اسلامی ـ ۱۳۴۲ ـ در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. کودکی را با بازیهای پر از شادی و نشاط به پایان برد. گامهای کوچک خود را برای آموختن به سمت مدرسه برداشت و مصمم به کسب علم و دانش پرداخت. پنج سال دوره ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن مشکان سپری کرد. سپس با چند تن از همکلاسیهایش، برای ادامه تحصیل به نیریز مهاجرت کرد. ابتدا مدت ۳...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقودالاثر درويشعلي اسماعيلي »
در سال تولد انقلاب اسلامی ـ ۱۳۴۲ ـ در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. کودکی را با بازیهای پر از شادی و نشاط به پایان برد. گامهای کوچک خود را برای آموختن به سمت مدرسه برداشت و مصمم به کسب علم و دانش پرداخت. پنج سال دوره ابتدایی را در مدرسه ششم بهمن مشکان سپری کرد. سپس با چند تن از همکلاسیهایش، برای ادامه تحصیل به نیریز مهاجرت کرد. ابتدا مدت ۳...
زندگینامه شهید غلامرضا ماجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهید غلامرضا ماجدی از جمله پرشمار شهیدانی است که در هنگامه هجوم بی امان لشکر عراق به مرزهای ایران از پا ننشستند و جان بر این راه گذاشتند. این شهید یکی از مظلوم ترین شهدای جنگ است که نامش بر تارک تاریخ این سرزمین برای همیشه خواهد درخشید. در یکی از روزهای سال 1345 در محلهی امام مهدی(عج) در خانهای کوچک و محقر پس از سالها انتظار کودکی پا به عرصهی وجود نهاد که او را غلامرضا نامیدند. وی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
شهید غلامرضا ماجدی از جمله پرشمار شهیدانی است که در هنگامه هجوم بی امان لشکر عراق به مرزهای ایران از پا ننشستند و جان بر این راه گذاشتند. این شهید یکی از مظلوم ترین شهدای جنگ است که نامش بر تارک تاریخ این سرزمین برای همیشه خواهد درخشید. در یکی از روزهای سال 1345 در محلهی امام مهدی(عج) در خانهای کوچک و محقر پس از سالها انتظار کودکی پا به عرصهی وجود نهاد که او را غلامرضا نامیدند. وی...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علی باز عباسی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي باز عباسي »
تاریخ وصیتنامه 28/11/1362 علیباز عباسی فرزند ایاز شهرستان نیریز روستای دهمورد. آنقدر به جبهه میروم و میجنگم تا شهید شوم. با سلام به رهبر کبیرِ عظیمالشأن انقلاب اسلامی. با درود و سلام به رزمندگان عزیز و با سلام به شهدای جنگ تحمیلی. اینجانب سفارش به جوانان عزیز میکنم که نکند در رختخواب ذلت بمیرند که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي باز عباسي »
تاریخ وصیتنامه 28/11/1362 علیباز عباسی فرزند ایاز شهرستان نیریز روستای دهمورد. آنقدر به جبهه میروم و میجنگم تا شهید شوم. با سلام به رهبر کبیرِ عظیمالشأن انقلاب اسلامی. با درود و سلام به رزمندگان عزیز و با سلام به شهدای جنگ تحمیلی. اینجانب سفارش به جوانان عزیز میکنم که نکند در رختخواب ذلت بمیرند که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بیتفاوتی بمیرید که...
شهدا سال 62 -وصیتنامه شهید حسن احمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن احمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد.1 بگو: ای کافران، آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید. اینجانب وصیت میکنم، اگر به مرگ طبیعی مردم، مرا تشییع نکنید، زیرا در جائیکه شهدای بخون خفته انقلاب هنوز جان نثار این درخت پر بار، یعنی اسلام عزیز میکنند، حس میکنم که حتی جسدم از آنان خجالت میکشد. ولی اگر شهید شدم، از آشنایان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد حسن احمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایها الکافرون، لا اعبد ما تعبدون و لا انتم عابدون ما اعبد.1 بگو: ای کافران، آنچه را شما می پرستید، من نمی پرستم و نه شما آنچه را من میپرستم میپرستید. اینجانب وصیت میکنم، اگر به مرگ طبیعی مردم، مرا تشییع نکنید، زیرا در جائیکه شهدای بخون خفته انقلاب هنوز جان نثار این درخت پر بار، یعنی اسلام عزیز میکنند، حس میکنم که حتی جسدم از آنان خجالت میکشد. ولی اگر شهید شدم، از آشنایان...
به یاد شهید داوود آذریان
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
باز از ره کرب بلا آمد شهید دیگری باز از دیارکربلا خونین پرو بالی رسد شد صحنه ایرانزمینکربو بلای شیعیان جان درپیقرآن و سردرپیایمان دهند نعش جوانان میرسد همچونگلپرپر شده لیکن شهیدان زنده اند فرموده قرآن بود گلگونبودرخسارشانازخونصافو پاکشان آتش زند صدام را پیچد بهم هردام را راه حسینی رفتهاند زامرخمینی رفتهاند پیر جماران را بگو باد صبا از ما سلام از بار ننگ زندگی تن را رهایی داده اند خونجوانان وطن هردشت راگلگون کند تا مهر و...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
باز از ره کرب بلا آمد شهید دیگری باز از دیارکربلا خونین پرو بالی رسد شد صحنه ایرانزمینکربو بلای شیعیان جان درپیقرآن و سردرپیایمان دهند نعش جوانان میرسد همچونگلپرپر شده لیکن شهیدان زنده اند فرموده قرآن بود گلگونبودرخسارشانازخونصافو پاکشان آتش زند صدام را پیچد بهم هردام را راه حسینی رفتهاند زامرخمینی رفتهاند پیر جماران را بگو باد صبا از ما سلام از بار ننگ زندگی تن را رهایی داده اند خونجوانان وطن هردشت راگلگون کند تا مهر و...
سخنان شهید سرافراز در صبحگاه تاریخ 20/11/1364
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
صبحگاه روز 20/11/1364 آخرین صبحگاه مشترک دلاور مردان گردان کمیل با حضور سردار شهید علی اصغر سرافراز بود. عزیزانی که در آن صبحگاه حضور داشتند، از سخنان دلنشین و الهی او مرتبا" میگویند. هنوز در گوش آنان آوای ملکوتی او میپیچد که از بی وفایی دنیا و دل نبستن به آن میگفت. از رشادتهای امام حسین(ع) و خاندان پاک و یارانش یاد میکرد. او که خود همه تعلقات دنیوی را کنار گذاشته بود و عاشقانه به سوی معبود...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
صبحگاه روز 20/11/1364 آخرین صبحگاه مشترک دلاور مردان گردان کمیل با حضور سردار شهید علی اصغر سرافراز بود. عزیزانی که در آن صبحگاه حضور داشتند، از سخنان دلنشین و الهی او مرتبا" میگویند. هنوز در گوش آنان آوای ملکوتی او میپیچد که از بی وفایی دنیا و دل نبستن به آن میگفت. از رشادتهای امام حسین(ع) و خاندان پاک و یارانش یاد میکرد. او که خود همه تعلقات دنیوی را کنار گذاشته بود و عاشقانه به سوی معبود...